دل نوشته ای برای امام رضا
سلام آقا
آقا جان دلم ببی اندازه هوایت را کرده نمی دانم چرا تا اسمت را می شنوم سریع خودم را در حرمت می بینم دیر وقتی نیست که پابوست بوده ام اما نمی دانم چرا حس می کنم سالهاست در حرمت نبو ده ام .
آقا جان دوست داشتم مثل سال قبل که روز تولدت در حرمت بودم امسال هم انجا بودم ولی افسوس و صد افسوس که امسال من را دعوت نکرده اید
آقا جان از کودکی به ما گفته شده که خودت نمی توانی که اراده کنی و به حرم امامان بروی باید تو را بطلبند تا بروی
آری آقا جان من هم منتظر دعوتم شاید کسی بگوید که چقدر تو زیاده خواهی ولی بگذار بگویند چرا که خود اهل البیت گفته اند از بزرگان چیزهای بزرک بخواهید .
آقا جان من هم تا لحظه آخر منتظر دعوتت هستم و ناامید نمی شوم چرا که در خانه اهل البیت ناامیدی نیست.
آقا جان در بین مردم رسم است است که قبل از حرکت کردن به سوی حرم هر امامی در شهر خودقبل از سفر حاجت خود را بیان می کنند .
آقا جان من هم چون اطمینان دارم که به حرمت می آیم از شهر خودم حاجتم را می گویم و امیدوارم که شما آن را برآورده می کنید .
آخ آقا جان اینقدر دلم می خواهد در گوشه ای از حرمت از ته دل گریه کنم و بگویم که چقدر تنهایم .
آقا جان خداحافظی نمی کنم فقط می گویم مشتاق دیدارت هستم اگر خدا بخواهد و شما دعوت کنید روز تولدتان از نزدیک به شما تبریک می گویم .
امضا طلبه عاشق اهل البیت