منظور از معرفت امام چيست و چگونه مي توان به اين معرفت رسيد؟
تلاش براى شناختن و يافتن امام معصوم واجب و لازم است؛ چنان كه رسول اكرم(ص) فرمودند: «من مات و هو لايعرف امامه، مات ميتةً جاهليه». (ميزان الحكمه، ج 1، ص 171، ح 840.) ويژگىهاى اين شناخت آن است كه: اولاً، از منابع معتبر و موثق و مستند اخذ شود. ثانياً، گسترهاش شامل آموزههاى اعتقادى، اخلاقى و عبادى گردد. ثالثاً، از آنجا كه امام الگوى عملى براى انسانها است، به ابعاد فكرى، عملى و روحى امام نيز ناظر باشد. اما اين شناخت از سه راه - كه مكمل يكديگر مىباشند - حاصل مىشود: يكم. مطالعه تاريخ زندگانى آنان؛ مطالعه سرگذشت و سيره آنان؛ خصوصاً در باب فضايل، مناقب و خصوصيات آنان - از قبيل: شجاعت، مردانگى، ايثار، تواضع، صبر، فرزانگى و… - انسان را متوجه مقام والاى آن بزرگواران مىكند و جذبه و كشش خاصى نسبت به آن فرزانگان در روح انسان، حاكم مىشود. دوم. مطالعه و تفكّر در سخنان ايشان؛ اسلام تفكر را موجب بصيرت (الحياة، ج 1، ص 8، ح3)، دعوت كننده به عمل نيك ( همان، ح 9)، پديد آورنده نور ( همان، ص 49، ح 18)، نشانه حيات و زنده بودن قلب بصير مىداند( همان، ص 48، ح 5).
مطالعه و تفكّر در آثار فكرى امامان، هر چند كار مشكلى به نظر مىرسد؛ ولى بسيار سودمند است. اين امر علاوه بر آن كه باعث شناخت شخصيت آن بزرگواران و ايجاد محبت آنان در دل مىشود؛ سرمايه بزرگى براى روح بشر به شمار مىرود. همان طور كه فراگيرى فصول يك كتاب، بايد با تحقيق و دقت كامل و رجوع به استاد و… قرين باشد؛ مطالعه و انديشه و تفكر در آثار ائمه(ع) نيز، بايد با استفاده از استادان فن و مراجعه به كتابهايى كه در شرح سخنان آنان به رشته تحرير درآمده، همراه باشد. سوم. شناخت خدا: اگر ما خداوند و صفات و اسماى او را به طور حقيقى بشناسيم، مىتوانيم انسانهاى كامل راستين (امامان) را نيز بشناسيم؛ زيرا آنان جلوه هاي صفات جمال و جلال حضرت حقاند و در تسميه به اسماى الهى، از تمامى موجودات عالم امكان برترند. بر اين اساس، با شناخت خدا و صفات او، مىتوانيم به اوصاف و ويژگىهاى امامان نيز واقف گرديم. شايد دعايى كه سفارش شده در زمان غيبت بعد از نماز زياد خوانده شود، ناظر به همين حقيقت باشد: «اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف رسولك اللهم عرفنى رسولك فانك ان لم تعرفنى رسولك لم اعرف حجتك اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى؛ خداوندا! خود را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبر را نمىشناسم؛ خدايا! پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر به پيامبر معرفت پيدا نكنم، نمىتوانم امامم را بشناسم؛ خدايا! حجت و امامت را به من بشناسان كه اگر امام را نشناسم، در دين خود گمراهم» (مفاتيح الجنان، دعا در غيبت امام زمان(عج«.
اى مشير ما تو اندر خير و شر
از اشارتهاست دلمان بىخبر
اى «يرانا لانراه» روز و شب
چشم بند ما شده ديد سبب
چشم من از چشمها بگزيده شد
تا كه در شب آفتابم ديده شد
لطف معروف تو بود آن اى بهى
پس كمال البر فى اتمامه
يارب! «اتمم نور نافى الساهرة
واشجنا من مفضحات قاهرة»
يار شب را روز مهجورى مده
جان قربت ديده را دورى مده
بعد تو مرگ است با درد و نكال
خاصه بعدى كه بود بعد الوصال
آن كه ديدهستت مكن ناديدهاش
آب زن بر سبزه باليده اش
( مثنوى، دفتر 6، ابيات 2888 - 2898)
بر اساس برخى از ادله مىتوان ادعا نمود كه علاقه و عشق نسبت به اهل بيت عصمت(ع) در ميان همه شيعيان شبيه امور فطرى وجود دارد ولى آنچه لازم است پاس داشتن از اين گوهر گران بها و رشد و بالندگى بخشيدن به آن است.
هر كه يوسف ديد چنان كردش خدا
هر كه گرگش ديد برگشت از هدى
ترديدى نيست كه محبت و عشق محصول معرفت است. اگر اطراف آدمى را دهها يوسف فرا گرفته باشد، و وى به جهت كورى نتواند آنها را ببيند، آيا هيچ گاه عاشق يوسف خواهد شد؟! اگر به محبت اهل بيت(ع) و اولياى الهى توصيه شده است، در حقيقت فرمان به تحصيل مقدمات آن - كه همان معرفت مىباشد - داده است؛ چرا كه اگر معرفت حاصل شد، قهراً علاقه و عشق به دنبال آن پديد خواهد آمد.
براى تحصيل معرفت و محبت به پيشوايان معصوم(ع) راه كارهاى زير را به شما توصيه مىكنيم:
1- مطالعه در زندگى، اخلاق، رفتار و كرامتهاى پيامبر(ص) و ائمه(ع).
2- مطالعه كلمات و سخنان آن بزرگواران؛ چرا كه فرمايشهاى آنان، درّهاى گران بهايى است، كه بايد در جست و جوى آنها بود. آيا ممكن است كسى نهج البلاغه را بخواند و بفهمد، ولى عاشق على(ع) نشود؟
3- تهذيب نفس و پرهيز از گناه، و نيز عمل به واجبات؛ چرا كه آدمى تا تزكيه و تهذيب نفس نكند نمىتواند با اولياى مقرب الهى ارتباط برقرار كند.
نوريان مر نوريان را طالبند
ناريان مر ناريان را جاذبند
4- آشنايى هر چه بيشتر با آنها و مقامات معنوى و راه و روش آنان در زندگى فردى و اجتماعى،
5- تلاش پيوسته و مداوم نسبت به پيمودن راه آنان و پيروى از خطى كه براى بشريت ترسيم كرده اند و عمل به دستوراتشان،
6- همواره به ياد آنان بودن و در صورت امكان به زيارت آنان رفتن يا از دور زيارت نمودن و نام و ذكرشان را در دل، زبان، خانه و جامعه زنده نگهداشتن. البته گناهان در دور ساختن انسان از قرب به آنان بسيار موثر است ولى با توبه و توسل مىتوان آن را جبران كرد؟
7- دعا و الحاح به درگاه خداوند جهت القاى محبت آنان در دل.